سدههاى 5 و6 ق/11و 12م عصرى بود با دو ويژگى مثبت و منفي: ويژگى مثبت آن بود كه دانشهاى پديد آمده در عصر نوزايى، گسترش يافت و در زمينههاى مختلف تكميل شد و ويژگى منفى آن بود كه آزاد فكرى و تساهل و تسامح رفته رفته جاى خود را به تنگنظرىها ، تعصبها و خودبينيها مىداد. اين بينش ، نخست كار را به جدالها و تهمت زدنها و سپس به خونريزيها كشاند و موجب شد تا مثلا سلطان محمود غزنوى، به قول بيهقى انگشت در كنده و قرمطى بجويد و در حمله به رى به كشتار شيعيان و سوزاندن كتابخانهها اقدام كند. سرانجام ، حاصل اين گونه نگرش آن بود كه علم و فلسفه خدمتگزار باورهاى خاص گرديد و پيشرفت و رشد طبيعى آن متوقف شد..
|